سلام ... سال نو مبارک خیلی اتفاقی به وبلاگتون سر زدم ، شاعر نیستم اما احساس زیبار رو درک میکنم ... این متن زیبا رو تقدیم شما می کنم که تنهایی رو دوست دارید.. سلام ای سال نو ای وامدار لحظه های روشن فردا خداحافظ تو را ای کهنه سال، ای خاطرات شاد و نازیبا سلامم بر تو ای سالی که می آیی طراوت پیشه پاک اهورایی، بهار سبز رویایی چه سرمستم که می آیی درودم بر تو ای فصل شکفتن آشنای با طراوت، مهربان میلاد باریدن
خداوندا! بگردان چون بهاران حال من را، سوی آن حالی که می دانی به جان سرو زیبا، سبز خواهم شد بسان قاصدک ها، من رها از غصه خواهم شد.
خداوندا! کاسه تقدیر آوردم و نجوا گونه، قاشق می زنم تا صبح عطا کن قسمت من را تو بهروزی به قدر ظرف من، نه قدر مهرت چون تو معبودی
خداوندا! سالها و لحظه های رفته ام، رفتند مرا اینک تو سال و لحظه های با سعادت، هدیه ام فرما به من آرامشی، مهری، عنایت کن یقینی مرحمت فرما بفهمم تا خدا، یک، یا خدا باقی است و روحی، تا به پرواز آورد، این جسم خاکی را
خداوندا! باور افسردگان را، چون بهاران، زندگانی ده و روح خسته گان راهم، خروشی جاودانی ده کویر قلب تنهایان، به مهری آبیاری کن به کوی بی کسان، یک مهربانی، آشنایی را تو راهی کن هر آن کس را که با هجر عزیزی امتحان کردی به یاد خاطراتش، عاشقانه زندگی کردن،تلافی کن بکوبان با سر انگشتان مهری، کوبه درهای غربت را بسوزان ریشه های سرد نفرت را
حبیبا! سال نو را سال نور و عاشقی فرما عزیزا! هفت سین عیدمان را سایه سار سبز سیمای سحر خیزان سرو اندیش ساعی، مرحمت فرما
خدایا! در طلوع سال نو آغاز راه سبز فرداها تو خار هر کدورت را به گلبرگ گذشتی بی اثر گردان به خوشبختی نشان کوچه بن بست ما را ده بفهمان زندگی بی عشق نازیباست که قدر لحظه ها در لحظه، ناپیداست.
سلام ... سال نو مبارک
خیلی اتفاقی به وبلاگتون سر زدم ، شاعر نیستم اما احساس زیبار رو درک میکنم ... این متن زیبا رو تقدیم شما می کنم که تنهایی رو دوست دارید..
سلام ای سال نو
ای وامدار لحظه های روشن فردا
خداحافظ تو را ای کهنه سال، ای خاطرات شاد و نازیبا
سلامم بر تو ای سالی که می آیی
طراوت پیشه پاک اهورایی، بهار سبز رویایی
چه سرمستم که می آیی
درودم بر تو ای فصل شکفتن
آشنای با طراوت، مهربان میلاد باریدن
خداوندا!
بگردان چون بهاران
حال من را، سوی آن حالی که می دانی
به جان سرو زیبا، سبز خواهم شد
بسان قاصدک ها، من رها از غصه خواهم شد.
خداوندا!
کاسه تقدیر آوردم
و نجوا گونه، قاشق می زنم تا صبح
عطا کن قسمت من را تو بهروزی
به قدر ظرف من، نه
قدر مهرت چون تو معبودی
خداوندا!
سالها و لحظه های رفته ام، رفتند
مرا اینک تو سال و لحظه های با سعادت، هدیه ام فرما
به من آرامشی، مهری، عنایت کن
یقینی مرحمت فرما
بفهمم تا خدا، یک، یا خدا باقی است
و روحی، تا به پرواز آورد، این جسم خاکی را
خداوندا!
باور افسردگان را، چون بهاران، زندگانی ده
و روح خسته گان راهم، خروشی جاودانی ده
کویر قلب تنهایان، به مهری آبیاری کن
به کوی بی کسان، یک مهربانی، آشنایی را تو راهی کن
هر آن کس را که با هجر عزیزی امتحان کردی
به یاد خاطراتش، عاشقانه زندگی کردن،تلافی کن
بکوبان با سر انگشتان مهری، کوبه درهای غربت را
بسوزان ریشه های سرد نفرت را
حبیبا! سال نو را
سال نور و عاشقی فرما
عزیزا! هفت سین عیدمان را
سایه سار سبز سیمای سحر خیزان سرو اندیش ساعی،
مرحمت فرما
خدایا!
در طلوع سال نو
آغاز راه سبز فرداها
تو خار هر کدورت را
به گلبرگ گذشتی بی اثر گردان
به خوشبختی نشان کوچه بن بست ما را ده
بفهمان زندگی بی عشق نازیباست
که قدر لحظه ها
در لحظه، ناپیداست.
با آرزوی سال خوش
سال نو شما هم مبارک.
در ضمن از نثر زیبات ممنونم.
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم پرستوهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
سلام قرار بود از وب لاگم دیدن کنی
منتظرتم
عزیزم اومدم.
برات کامنت هم گذاشتم.