نمی دانم...

تورانمی دانم اما

 

اولین نگاه من به تو

 

نه از سر مهر بود

 

ونه در زیر مهتاب

 

ولی روزگار باره وبارها

 

نگاه مارادرهم آمیخت

                           

تابه تو بیاندیشم

 

واین بار

 

ازسراندیشه وعشق تورا نگریستم

 

هرچند که همگان

 

این نگاه را خالی ازفکر پنداشتند

 

ومن هنوز نمی دانم

           

که ابتدا اندیشیدم وسپس عاشق شدم

 

یا در پی عشق به فکر فرو رفتم...

 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
بید مجنون 1386,12,18 ساعت 09:24 ب.ظ http://from2008.blogsky.com

درست مثله داستان عاشق شدن من که اولین و آخرین عاشق شدنم بود و به یه نوعی هم منجر به شکست شد یعنی نه منجر به موفقیت نشد وگرنه شکست نبود
منم همین ماجرا سرم اومده ولی انگار تو داری داستان منو واسه خودم بیان میکنی منم نمیدونستم اول عاشق شدم و بعد بهش فکر کردم یا اینکه اول بهش فکر کردم و بعد عاشقش شدم

یاشار عزیز
ایمان داشته باش که فردای من و تو همان گونه خواهد شد که بخواهیم....
البته امیدوارم.
اما اگه چیزی نخواییم چی؟!؟!؟

بید مجنون 1386,12,20 ساعت 08:44 ب.ظ http://from2008.blogsky.com

ببین گاهی خواست ما با اقتضای شرایط تفاوت داره و اینه که ....

خوب منم همینو میگم.
و اینکه خیلی خوب میشد اگه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد