امشب

 

امشب می خواهم گریه کنم

 

دستهایت را سایبان چشم هایم کن

 

می خواهم به تنهایی مان اعتراض کنم . . .

 

 

من مرده ام

 

با توام ای سهراب!

 

ای به پاکی چون آب!

 

یادته گفتی تا شقایق هست زندگی باید کرد؟

 

نیستی سهراب ببینی که شقایق هم مرد....

 

 


 

من هنوز راه میرم ...


می بینم ...


می شنوم ...


نفس می کشم ...


ولی زنده نیستم ...


خیلی وقته مرده ام ...


خیلی وقته...؟؟؟!!!

 

 

 

 

باهام قهری؟!؟!؟

 

امشب با من حرف نزده است....

 

خداوندا! دوبار او را بیدار کرده ایم، اما بازم خوابید...

 

ملائکه من! در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست....

 

پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!

 

اذان صبح را می گویند، هنگام طلوع آفتاب است

 

ای بنده! بیدار شو، هنگام طلوع آفتاب است....

 

ای بنده خورشید از مشرق سر بر می آورد.

 

خداوند رویش را بر می گرداند.

 

ملائکه من! آیا حق ندارم که با این بنده قهر کنم؟

 

خدای مهربونم با من قهری...؟